ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

♡مـــهران مـــدیـــری♡
ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

♡مـــهران مـــدیـــری♡

حاشیه سازی و حاشیه بازی

درباره «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری

حاشیه‌سازی و حاشیه بازی  

 یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 10:00             

سری دوم مجموعه طنز «در حاشیه» نیز به پایان رسید. این اولین بار نیست که یک مجموعه طنز 90 شبی یا اساسا یک مجموعه نمایشی به سری دوم می‌رسد.

به گزارش جام جم سیما،پیش از این زیرآسمان شهر تا سری سوم رسیده بود و پایتخت نیز برای اولین بار در تلویزیون ایران موقعیت چهارگانه را تجربه کرد و حتی خود مهران مدیری بعد از مرد هزار چهره، مرده دوهزار چهره را روی آنتن برد

اما تجربه درحاشیه یک تجربه متفاوت است به این معنی که مجموعه‌های فوق که از آنها نام بردیم به دلیل موفقیت و استقبال مخاطب به سری‌های بعدی رسید.

اما در حاشیه به دلیل فشار اعتراضات جامعه پزشکی و جنجال‌هایی که بر سر مضمون و شخصیت‌های آن به وجود آمد متوقف شد و یک مجموعه نود شبی هنوز به نیمه راه نرسیده و مجبور به توقف و جمع کردن قصه شد و اینک در حاشیه 2 استحاله یافته و تغییر ماهیت داده است!

به عبارت دیگر در حاشیه 2 ادامه منطقی و دراماتیک در حاشیه یک نیست، بلکه تداوم وارونه آن است که قلب ماهیت داده و فرم و محتوای آن تغییر کرده است.

به ادامه مطلب بروید

 

 فارغ از قضاوت درباره منطق معترضان به سری اول که جامعه پزشکی بود و تعیین درست یا غلط بودنش (البته نگارنده آن را یک تعصب صنفی می‌داند) یک واقعیت اجتماعی تحمیل شده در روزگار ما، قدرت خود را به نمایش گذاشته و پیش از این افتاده که کارگردان و عوامل یک سریال نمی‌توانند مدعی شوند این سریال کلش واس ماست!

همین تجربه در حاشیه نشان داد که مدیری قدرت و امکان مطلق برای مدیریت مجموعه‌های نمایشی خود ندارد و گاه یک صنف یا قومی می‌تواند یک سریال را متوقف کرده و آن را از روی آنتن پایین بکشد یا دست‌کم مانع از ادامه آن شود.

شاید به دلیل همین جنجال‌ها و حاشیه‌هایی که پیش آمد، مهران مدیری ترجیح داد در سری دوم خودش جلوی دوربین نرود و در مقام کارگردان باقی بماند تا حداقل موقعیت بازیگری‌اش کمتر در معرض آماج منتقدان احتمالی قرار بگیرد.

البته عدم اقبال از عطسه و حاشیه‌هایی که بر سر نام کورش در آنجا به وجود آمد که باعث شد این بار نه پزشکان که بسیاری از مردم نیز به منتقد مدیری بدل شوند را نباید در تصمیم او بر این که جلوی دوربین نرود نادیده گرفت.

گویی مدیری ترجیح داده این بار خودش هم در حاشیه «در حاشیه» قرار بگیرد. تجربه در حاشیه تجربه جالب و منحصر‌به‌فردی است.

کارگردانی در نیمه راه بواسطه برخی دلایل و عوامل اجتماعی مجبور می‌شود لوکیشن خود را از بیمارستان به زندان ببرد و بر تن شخصیت‌های قصه‌اش به جای روپوش پزشکی یونیفرم زندان بپوشاند!

به نظر می‌رسد این‌بار مدیری دست به عصا‌تر راه برود و بیشتر مراقب در حاشیه افتادن «در حاشیه» باشد.

این‌بار مخاطب با ذهنیتی نه تنها آشنا با کاراکترها که با اتفاقاتی که برای سری اول افتاده به تماشای قصه می‌نشیند و چه بسا منتقدان و مخالفان او نیز با تیزبینی بیشتری درصدد کشیدن مو از ماست هستند!

با این حال مدیری هوشمندی به خرج داده و با انتقال قصه‌اش از بیمارستان به زندان، دامنه و امکان اعتراضات صنفی را تقریبا به صفر نزدیک کرده است!

این‌بار اگر شخصیت‌های قصه‌اش عیب و ایرادی داشته باشند ما به‌ازای بیرونی آنها مجال جدال و اعتراض ندارد که او در زندان محبوس است و در نزد افکار عمومی به عنوان مجرم شناخته می‌شود!

خود این اتفاق واجد طنز نغزی است که فیلمسازان ما برای پیشگیری از اعتراضات صنفی به سراغ طیفی از آدم‌ها بروند که در جامعه نیز به عنوان مجرم و خلافکار شناخته می‌شوند و اگرچه ممکن است در قاموس قانون شورشی باشند، فرصت شورش بر علیه سریال را ندارند!

از سوی دیگر حاشیه‌های دو سریال معمای شاه و کیمیا نیز موجب شد تا در حاشیه 2 کمتر در معرض آماج مخاطبان و موج‌های رسانه‌ای قرار بگیرد و به اصطلاح دیده شود.

البته تقدیر اجباری که برای این سریال پیش آمد را نباید در شکل‌گیری این روند بی‌تاثیر دانست.

انتقال لوکیشن قصه از بیمارستان به زندان هم واجد قابلیت‌های دراماتیکی بیشتری بود هم ظرفیت کمیک بیشتری.

زندان اگرچه در ظاهر مکان جذابی نیست، اما بشدت دراماتیک است که از درون آن می‌توان هم تراژدی بیرون کشید و هم کمدی. گاهی آن‌قدر تراژدی از حد می‌گذرد که به کمدی بدل می‌شود و زندان و زندانیان گاه در چنین موقعیتی قرار می‌گیرند.

خرده‌فرهنگ‌ها و مناسبات و شکل روابط آدم‌ها در زندان که ظاهرا آمده‌اند که در آنجا آدم شوند خود بستر لازم برای شکل‌گیری کمدی است.

خود مجرمان و خلافکاران نیز فارغ از آن سویه‌های منفی و خشن و نابهنجار شخصیتی، کاراکترهای بامزه‌ای دارند و از یک روحیه طنازانه ذاتی برخوردارند که در بسیاری از فیلم و سریال‌ها نیز از همین مولفه در خلق طنز استفاده شده است.

یکی دیگر از عناصر کمیک فضای زندان، تضاد و تفاوت‌های شخصیتی زندانیان است که در تقابل و تعامل با هم به ایجاد موقعیت‌های کمدی کمک می‌کنند.

مثل در حاشیه 2 شخصیت جدی سیامک انصاری در مواجهه با شخصیت‌های لمپن و خلافکار زندان به خلق موقعیت‌های شیرین و بامزه‌ای می‌انجامید یا شخصیت شکمو و ضعیف مهران غفوریان که خواب پیتزا را می‌دید و واکنش‌های کودکانه‌اش در مواجهه با دشواری‌های زندان شکلی دیگر از موقعیت طنز را خلق می‌کرد و اساسا گوناگونی آدم‌ها در زندان که اکثرشان نیز دارای خصلت‌های رفتاری نابهنجاری هستند

در یک دیالکتیک دراماتیکی به تکه‌های پازل گونه‌ای از موقعیت‌های کمیک بدل می‌شود که نمونه‌های از آن را در حاشیه 2 شاهد بودیم، اگرچه زندان در اینجا اساسا به لوکیشن یک اثر کمدی تلویزیونی بدل شده و اصلا قرار است از این فضا و قابلیت‌های آن برای خلق کمدی استفاده شود.

از این حیث در حاشیه 2 یک کار یگانه است و مسبوق به سابقه نبوده که فضای زندان به لوکیشن اصلی یک مجموعه تلویزیونی تبدیل شود آن هم مجموعه‌ای طنز که قرار است از یک فضای مخوف و تداعی‌گر حبس و حصر و دلتنگی، روایتی شاد و طربناک به تصویر کشیده شود.

با توجه به این‌که این مجموعه در امتداد در حاشیه یک بود و کاراکترها برای مخاطبان آشنا بود با حضور آنها در فضای زندان که موقعیت و مناسبات کاملا متفاوتی دارد و بالطبع واکنش‌های متفاوتی از همان شخصیت‌های آشنا را می‌طلبد

یک نوع آشنایی‌زدایی نیز درباره کاراکترها در ذهن مخاطب صورت گرفت و تغییر لوکشین به عنوان یک عنصر بیرونی به تغییر نسبی کاراکترها و رفتارشناسی آنها از حیث نمایشی انجامید که خود این امر عامل مهمی در جلوگیری از تکرار شخصیت‌های قبلی می‌شد.

هرچند همچنان همان ویژگی‌ها و تکیه‌کلام‌ها و تیک‌های رفتاری در شخصیت‌های قبلی باقی مانده بود.

البته باید این نکته را هم اضافه کرد که نه کاراکترهای این مجموعه یا تیپ‌سازی‌هایی که مهران مدیری می‌کند، بلکه خود بازیگران آن که اکنون سال‌هاست در مجموعه‌های طنز تلویزیونی حضور دارند گاه خود را تکرار کرده و تیپولوژی کمیک آنها در دایره تکرار افتاده است.

مثلا نگاه متعجب سیامک انصاری به دوربین یا نوع خنده‌های مهران غفوریان و حرکات دست و پاهای جواد رضویان که نیازمند تجدید نظر و چرخش دراماتیکی بوده تا شمایل تازه‌ای از بازی بدن و گفتار این کمدین‌ها بتواند به خلق تیپ‌های جدیدتر بینجامد.

گاهی مهم‌تر از همه مصالح داستانی و عناصر درام که می‌تواند به پویایی و اثربخشی یک مجموعه کمک کند و آن هم انگیزه و انگیزش سازندگان است.

در حاشیه 2 با وجود لحظات و موقعیت‌های قابل توجه کمیک و البته برخی نقدهای اجتماعی ـ فرهنگی نهفته در آن انگار از یک فقدان یک روح کلی شاداب و سرزنده رنج می‌برد و این هم شاید به دلیل سرخوردگی و دلزدگی‌هایی است که مدیری بواسطه نوع واکنش یکی از اصناف جامعه به در حاشیه یک و حاشیه‌های پر دامنه‌ای که برای آن به‌وجود آمد تاثیرش را در سطح کیفی سری دوم این مجموعه نشان داد.

این اتفاق یک واقعیت اجتماعی ـ مخاطب‌شناسانه را برملا کرد که این همیشه سیاست‌های رسانه یا تصمیم‌های مدیران تلویزیونی نیست که به عنوان یک عامل بازدارنده در کیفیت یک اثر خود را نشان می‌دهد.

بلکه نوع مواجهه مخاطبان و اصناف و طیف‌های مختلف مردم نیز در کم و کیف اثر و عملکرد سازندگان تاثیر گذاشته و مخاطبان نیز باید بدانند برخورد منطقی یا غیر‌منطقی آنها با یک اثر هنری تا چه اندازه در سرنوشت حرفه‌ای هنرمند یا تقدیر یک اثر، موثر بوده و گاه می‌تواند آن را به حاشیه ببرد.

اگرچه گاه اهل هنر به حاشیه رفته و متن مخاطب را فراموش می‌کنند، اما یادمان باشد که این قاعده می‌تواند معکوس هم باشد و مخاطبان نیز حاشیه‌ساز شوند!

سیدرضا صائمی