ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

♡مـــهران مـــدیـــری♡
ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

ஜ مهران مدیرے و دیگر هیچ ஜ

♡مـــهران مـــدیـــری♡

گزارشی از حضور مدیری در مستند مرحوم ناصر حجازی:

سورپرایز بزرگ در پایان مستند «من ناصر حجازی هستم»

 

آپلود عکس

هدایت علیزاده
و بالاخره مدیری آمد...

قرار همان جای قبلی بود؛ استودیوی آوای ترانه کوک که متعلق به رضا یزدانی است. بین ساعت 6:30 تا 7:00 عصر خودم را رسانده بودم. یکی دو دقیقه بعد از من عوامل فیلم هم آمدند و شروع به نصب وسایل کردند. همه خوشحال و پرانرژی بودند. این را می‌توانستی از چهره تک تک آنها بخوانی. قرار بود بخش پایانی فیلم را مهران مدیری بخواند. همه‌چیز آماده بود، اما خبری از مدیری نشد. یکی از عوامل گفت: «دیر آمدن مدیری به هیچ‌وجه چیز عجیبی نیست. عواملش ساعت 7 صبح سر صحنه هستند. یک دفعه او 4 بعدازظهر می‌آید.»
با شنیدن این جمله حساب کار دست همه آمد، اما وقتی اسم حجازی وسط باشد زمان به هدر نمی‌رود. چند نفری نشسته بودیم و در مورد فیلم صحبت می‌کردیم. بحث رفت به خاطرات مرحوم حجازی. خاطراتی که بعضا روایت نشده‌اند و در نوع خود جالب هستند.

ساعت هشت و نیم بود که صدای مهران مدیری آمد: «سلام، سلام، سلام.» با همه دست داد و احوالپرسی کرد. او به همراه «علی اوجی» آمده بود... ابتدا نشست و کمی حرف خودمانی زد. گویا قرار بود نقیبی به ترکیه برود. حرف هواپیما و سقوط پیش آمد که مهران مدیری خاطره‌ای عجیب تعریف کرد: «برادرم می‌خواست به آلمان برود، پای پله هواپیما قند خونش می‌افتد و اورژانس می‌آید. پس از معاینه می‌گویند تو در حال حاضر نمی‌توانی سوار هواپیما شوی. هواپیما پرواز کرد و البته سقوط کرد! بالاخره هرچه خواست خدا باشد اتفاق می‌افتد.»
کم کم کار شروع می‌شود. نیاز چندانی به توضیح ندارد، اما کارگردان و نویسنده درخصوص متن توضیحاتی به مدیری می‌دهند و او شاید بعد از چهار یا پنج دقیقه بعد از آمدن آماده خواندن نریشن می‌شود. اما در اتاق شیشه‌ای اکوستیک شاهد روایت مهران مدیری بودیم. کاملا حس گرفته بود و جملات را بدون ایراد می‌خواند اما خودش بدون آنکه کسی بگوید برخی جملات را دوباره بازخوانی می‌کرد. این طرف همه مستند از کارش تعریف می‌کردند. نیما طباطبایی کارگردان مستند می‌گوید: «واقعا هوش فوق‌العاده‌ای دارد.» در جواب این جمله، علی اوجی می‌گوید: «به همین خاطر است که به او می‌گویند مهران مدیری!»
مدیری ابتدا و انتهای فیلم «من ناصر حجازی هستم» را روایت می‌کند. یعنی این فیلم با صدای مدیری آغاز می‌شود و با صدای او به پایان می‌رسد؛ حضوری افتخاری به احترام نام حجازی. او جمله آخر فیلم را این گونه می‌گوید:‌ »و تو (ناصر حجازی) از آن بالا ما را نگاه می‌کنی... همه عوامل بلند می‌شوند و برای او کف می‌زنند... به خاطر کار و حس بسیار زیبایی که داشت، ‌البته برای دیگر راویان من ندیدم کسی دست بزند! مدیری نیز دستانش را بالا برد و احترامی هندی می‌گذارد. بعد هم بازار عکس گرفتن با او داغ می‌شود اما وقتی از او می‌خواهیم جمله‌ای درخصوص حجازی بگوید، می‌گوید: «اجازه بدهید، باید فکر کنم.» (شما بخوانید مصاحبه نمی‌کنم)

بهترین!
درخصوص اینکه چه کسی بهترین راوی این مستند بود از نقیبی نویسنده مستند سئوال کردیم که او گفت: همه خوب بودند اما متن شهاب حسینی از همه سخت‌تر بود.

البته او در لفافه کار مدیری را بهتر از بقیه می‌داند.

آپلود عکس


امیر رفیعی تهیه‌کننده در پایان به خبرنگار 90 می‌گوید: «با حضور آقای مدیری روایت «من ناصر حجازی هستم» به اتمام رسید و از این به بعد مراحل فنی کار شامل تدوین، صداگذاری و اصلاح رنگ و ساخت موسیقی متن با جدیت پیگیری می‌شود. ما به زودی اکران خصوصی فیلم را با حضور چهره‌های مطرح عرصه‌های هنر و ورزش و... برگزار خواهیم کرد.»
شایان ذکر است این فیلم با سرمایه شخصی و در پنج فصل با صدای بهرام رادان، شهاب حسینی، پرویز پرستویی، مسعود رایگان، رویا تیموریان و مهران مدیری روایت شده و موسیقی پایانی آن نیز با صدای رضا یزدانی است.