حتما بخونید...در مورد آقای مدیری هم حرف زدن
امیرمهدی ژوله: به استندآپ کمدی رفتم که دیده شوم
یک روز فهمید که « ام اس» دارد؛ درست در روزهایی که تاس زندگیاش نشسته و به تیم نویسندگان سریال مدیری اضافه شده بود. رفقا را جمع کرد و بهشان گفت که یک خبر خوب دارد و یک خبر بد. خبر خوب را همه میدانستند اما خبر بد. . .
10 سال از آن روز میگذرد و اماس جلوی پسر بانمک کم آورده. صحیح و سالم با مهران مدیری دمخور است و الان سرپرست نویسندگان سریالهای اوست. او هم مثل بچههای ایدهآل یک دورهای روزنامهنگار بوده و حسابی در فضای ژورنالیستی دوست و رفیق دارد. با برادران قاسمخانی هم حسابی رفاقت دارد؛ آنقدر که مهراب در صفحه اینستاگرام برای دوست شفیقاش کمپین درست کند تا امیر مهدی رای بیاورد. قبل از شروع مسابقه، دوستان نزدیکاش اعتقاد داشتند همه رقبا را درو میکند و میرود جلو. حالا پیشبینیشان به واقعیت پیوسته. امیرمهدی ژوله جایی ایستاده که خیلیها حسرت آن را دارند.
اگرچه ممکن است حالا همه امیرمهدی ژوله را بشناسند اما برای شناخت بهتر از شخصی که با استندآپ کمدی روز حمایت از بیماران مبتلا به اماس برای اولین بار جلوی دوربین آمد و بعد در مسابقات خندوانه همه را شوکه کرد، چه میگویید؟
من فکر میکردم همه مرا میشناسند چون سالها کار مطبوعاتی میکردم و نویسنده مطبوعاتی محبوبی بودم. ستونی داشتم که وقتی کتاب شد خیلی محبوب بود. ضمن اینکه با یکی از بهترین کمدینهای ایران یعنی مهران مدیری در بهترین کارهایش همکاری کرده بودم. اما بعد دیدم در اینستاگرام خیلیها میگفتند که او کیست و تا حالا کجا بوده؟ آنجا بود که متوجه شدم نسل تازهای اساسا با اینستاگرام آمدهاند که شاید اصلا ژوله نویسنده را نمیشناسند و فهمیدم کلا آنقدر که خودم فکر میکردم آدم شناختهشدهای نیستم.
در خندوانه هم همه استندآپهایت را دیدهاند ولی شاید شناختی از خودت ندارند؟ از کجا شروع کردی ؟خودت از هر جای زندگیات دوست داری بگو.
راستش من داشتم زندگیام را میکردم. یک بار خیلی اتفاقی کسی به من گفت دوست داری بروی و جایی بهعنوان نویسنده فعالیت کنی؟ درواقع محل موردنظر هفتهنامه «تماشاگران» بود. اگرچه بلد نبودم بنویسم اما چون خواننده «تماشاگران» بودم، رفتم. این اتفاق حدود سال 81-80 رخ داد. زمانی که من به «تماشاگران» رفتم مصادف بود با کوچ کردن بخشی از نویسندگان آن به روزنامه «جهان فوتبال» .
بعد از مدتی هم به خوبی در آنجا جا افتادم. درواقع با طنز ورزشی شروع کردم و چند سال در جاهایی مانند «جهان فوتبال» و «ایران ورزشی» ادامه دادم تا رسیدم به هفتهنامه «چلچراغ». آنجا هم یک طنز ورزشی را نوشتم که جامجهانی را از نگاه یک بچه روایت میکرد. فکر کنم جامجهانی 2002 بود. آن بچه کاراکترش بسیار محبوب شد و یادداشتهای «کودک فهیم» جزو پرطرفدارترین ستونهای آن هفتهنامه شد. 40 یادداشت اول آن را هم کتاب کردم که به چاپ چهارم رسید. البته بعد از این «کودک فهیم» وارد طنزهای اجتماعی شد. بعد یک روز پیمان قاسمخانی که برای مصاحبه به دفتر «چلچراغ» آمده بود با بچههای تحریریه احوالپرسی میکرد که گفتم من خیلی کارهای شما را دوست دارم، ایشان هم گفتند اتفاقا من هم کارهای شما را دوست دارم. گفتم مگر کارهای مرا خواندهاید؟! بعد متوجه شدم آن یادداشتها را خوانده است.
از من پرسید دوست داری برای مهران مدیری بنویسی؟ خب همه ما دوست داشتیم برویم وارد کار نویسندگی رادیو و تلویزیون هم بشویم. همیشه تصورم این بود که مافیایی وجود دارد که اجازه چنین کاری را نخواهد داد. به همین علت وقتی او پیشنهاد داد من هم رفتم. این را بگویم که در بخش کار مطبوعاتیام خیلی مدیون شاهین رحمانی بودم که مرا به «تماشاگران» برد. از آنجا بود که وارد نشریه موثری چون «چلچراغ» شدم که خیلی از نشریات پیرو آن آمدند. در «چلچراغ» تقریبا هر کاری کردم و حتی مدتی سردبیر هم بودم. راستش نوشتن کار تلویزیونی را هم بلد نبودم اما رفتم و یک قسمت برای سریال «نقطهچین» نوشتم. البته چون پیمان قاسمخانی خودش در آن کار به شکل مستمر حضور نداشت، کار من هم ادامه پیدا نکرد تا اینکه پیمان رفت سر کار «کمربندها را ببندیم» و مرا با خودش برد.
در آن کار هم خودش و هم مهراب چیزهای زیادی به من یاد دادند. آن موقع در تیم نویسندهها افرادی مانند خشایار الوند و حتی سروش صحت هم بودند. فکر کنم آنجا حدود 8 یا 9 قسمت کار را نوشتم که البته تجربههای چندان موفقی نبودند؛ اما پیمان پای من ایستاد و حتی یک بار که متن مرا رد کردند، پیمان قهر کرد و از پروژه رفت. میگفت اگر من تشخیص دادهام این نوشته خوب است، یعنی خوب است.
آن زمانها مدام به من میگفت تو به درد کارهای مهران مدیری میخوری چون در سبک نوشتاریات شوخی ای داری که مدیری به خوبی میتواند آنها را در کار دربیاورد. برای همین وقتی «شبهای برره» شروع شد با آنها بودم. آنجا وقتی دو قسمت را نوشتم آن اتفاق خوب افتاد؛ مهران مدیری کار را دوست داشت و مردم هم استقبال کردند. مدیری همیشه آن اهمیت لازم را به نویسندهها میداد.
وقتی در کپچرها اسم نویسنده آن قسمت میآمد، به نوعی مردم کدگذاری میکردند و میشد فهمید مردم کار چه کسانی را بیشتر دوست دارند. از آنجا به نسبت مردم با من آشناتر شدند. فکر میکنم در «شبهای برره» 17 قسمت را نوشتم که قسمتهای خوبی بود و حتی تاثیرات خوبی گرفتیم مثلا اولین صحنه شطرنج را در برره من نوشتم یا کار کردنها در مزرعه؛آن کار به نوعی کلاس آموزشی من هم بود. از آن به بعد به نوعی دیگر سرجهازی مهران مدیری شده بودم.
بعد از آن کار رفتیم به «باغ مظفر» و از آن تیم 7 نفره نویسندگان به جمع 4 نفره تبدیل شدیم. در «مرد هزار چهره» به سرپرستی پیمان سه نفر بودیم. در آنجا اپیزود پزشکها و شاعرها را من نوشتم. به نوعی کارهای صدادار یا قسمتهای خاص را من نوشتم. ضمن آنکه وقتی سر کار «شبهای برره» بودیم جایزه اول مطبوعات را بهعنوان برترین طنزنویس مطبوعات برنده شدم و سال بعدش هم نفر برگزیده شدم.
درواقع بعد از آمدن به کار مهران مدیری، بخش فوتبال را به طنزشان اضافه کردید؟
در «نقطهچین» هم این نگاه وجود داشت. به هر حال پیمان و مهراب خودشان خیلی فوتبالی بودند و هستند. بعدها کارم با مطبوعات کم شد اما هرازگاهی با «چلچراغ» ادامه میدادم. حتی سر مجموعه «قهوه تلخ» هم حدود شش ماهی سردبیر مجله شدم که البته در دوره من نشریه مدتی هم توقیف شد. سر سریال «مرد دو هزار چهره» پیمان از کار جدا شد و من و مهراب و خشایار کار را نوشتیم. سر سریال «قهوه تلخ» مهراب هم جدا شد و من با خشایار الوند متنها را مینوشتیم. بعد از آن نوبت رسید به «ویلای من»، «شوخی کردم» و. . . که در آنها من و خشایار سرپرست نویسندگان بودیم. حتی سر سریال «درحاشیه» خشایار هم رفت و من ماندم.
برای خوندن بقیش،به ادامه مطلب برید
ادامه مطلب ...این مجموعه به صورت آیتمیک تولید شده و در آن آیتمهای مختلفی را می بینیم از "من نوکرتم” و "اطاق عمل” تا "میخوام برم استیج” و "متخصص مجاری و "فاطما گل بینون”.
بلحاظ ساختاری این مجموعه چیزی در مایه های همان "شوخی کردم” است ولی با این تفاوت که در "شوخی کردم” میان آیتمهای هر قسمت ربط معنایی وجود داشت اما در "عطسه” میان آیتمها ربط خاصی وجود ندارند.
به نظر می رسد وقت زیادی هم برای نگارش آیتمها انجام نشده است چون همه چیز بر مدار تکرار مکرراتی پیش می رود که سالهاست از تیم نویسندگان مدیری می بینیم.
شوخی با ادبیات برخی مربیان ایرانی
یکی از آیتمهای این مجموعه "جون” نام دارد! در این آیتم با ادبیات برخی مربیان فوتبال ایرانی شوخی شده است.
به گزارش سینماژورنال مهران مدیری در نقش مربی فوتبالی به نام "مددی” ایفای نقش کرده که با پیراهنی با یقه باز و زنجیری در گردن و زنجیری دیگر در دست به جلسه مطبوعاتی بعد از یک مسابقه فوتبال آمده و پاسخگوی پرسشهای خبرنگاران است.
این مربی تکیه کلامش "جون” است و به نظر می رسد مهران مدیری در خلق آن با نحوه گویش برخی مربیان ایرانی و از جمله امیر قلعه نویی، فرهاد کاظمی و فیروز کریمی شوخی کرده است.
این مربی هیچ کدام از انتقاداتی که به وی وارد می شود را قبول ندارد و تمامی حاشیه های پیرامون تیمش از صغر سن بازیکنان تا باختهای پیاپی و درگیری بازیکنان با داور را با بی ربط ترین دلایل توجیه می کند.
دوستان، سریال عطسه رو دیدید؟؟
به نظرتون چه طور بود؟ از کدوم آیتم ها بیشتر خوشتون اومد؟
خوشم اومد...درکل خوب بود...
پشت صحنش عالییییییی بود
+یه خواهش دارم ازتون: لطفا "عطسه"رو دانلود نکنید و کپی هم نکنید...
برای ساخت این سریال کلی زحمت کشیده شده!
خواهش می کنم برای حمایت از سریال و احترام به آقای مدیری و همه ی عواملی که زحمت های زیاد کشیدن،نسخه ی اصلی سریال رو خریداری کنید!
ممنونم
پسر آقای مدیری، دیشب برای نمایش هیپوفیز به سالن"اکو" در اقدسیه رفته بودن
امیدوارم در آینده مثل پدرش بدرخشه...!
می تونین که توی عکس زیر پیداش کنید؛آره؟
بلاخره سریال عطسه،صبح امروز توزیع شد
عطـــــسه؛هم اکنون در فروشگاه های معتبر کشـــــــور...
قسمت اول مینی سریال طنز عطسه،به گفته شرکت توزیع کننده، از چهاردهم مهر ماه در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود.
مهران مدیری،سیامک انصاری،سیدجواد رضویان،مهران غفوریان و تعداد زیادی از بازیگران کمدی کشور در این مجموعه نقش آفرینی می کنند.
+یه خبر دیگه:
سروش سیما مجموعه طنز تلویزیونی«درحاشیه» را در قالب ۸ لوح فشرده برای ارائه در فروشگاه های سراسر کشور تولید کرد.
راستی! اگه یادتون باشه پارسال همین موقع(12مهرماه) فصل اول درحاشیه کلید خورد
یادش به خیر...
+ به آقای ژوله هم رای بدیم؛ تا ساعت 12 امشب وقت هست.حقشونه که برن مرحله ی بعد:)
هرچی باشه نویسنده ی کارای آقای مدیریه و موفقیت اون هم کلی خوشحال کننده ست
به گزارش سینماژورنال مجموعه ده قسمتی “عطسه” به کارگردانى مهران مدیرى و تهیه کنندگى مهدى داورى تولید شده و توسط موسسه هنر اول وارد شبکه نمایش خانگى مىشود.
تولید حین تعطیلی “در حاشیه”
مدیری “عطسه” را در فاصله تعطیلی حین تولید “در حاشیه” و تغییر فیلمنامه آن ساخت. این مجموعه به سبک “شوخی کردم” به صورت آیتمیک و با نگاهی انتقادی به معضلات اجتماعی تولید شده است.
مهران مدیرى، سیامک انصارى، جواد رضویان، فلامک جنیدی و مهران غفوریان از جمله بازیگران این مجموعه هستند.
نکته جالب درباره اولین قسمت “عطسه” آن است که آیتمهای مختلفی از “من نوکرتم” و “میخوام برم استیج” تا “جون”، “رقص همسایگی” و “متخصص مجاری” در آن به چشم می خورد.
شوخی با “فاطما گل”
جالبتر نام سه آیتم “فاطما گل بینون”، “پیج فروشی” و “اتاق عمل” است.
“فاطما گل بینون” که به نظر می رسد شوخی با مجموعه ماهواره ای “فاطما گل” باشد؛ مجموعه ای که در ماههای اخیر مخاطبان فراوانی در داخل داشته و حتی کارگردان “کلاه پهلوی” در برهه ای از زمان به فکر ساخت ورسیونی ایرانی از آن بود.
آیتم “پیج فروشی” همان طور که از نامش برمی آید شوخی با شبکه های اجتماعی و معضل خرید و فروش صفحات پرمخاطب یا خرید لایکهای مجازی در این صفحات است.
ادامه شوخی با پزشکان؟
اما آیتم “اتاق عمل”…
“اتاق عمل” عنوان ابتدایی مجموعه “در حاشیه” بود که به دلیل اعتراض برخی پزشکان تغییر کرد! به گزارش سینماژورنال به نظر میرسد این آیتم در “عطسه” هم امتدادی بر شوخی با پزشکان باشد و احتمالا نماهای ممیزی خورده “در حاشیه” را هم در خود جای داده است!
منتظر"عطسه" باشــــــــــــید!